یا رب دل پاک و جان آگاهم ده آه شب و گریه سحرگاهم ده
در راه خود اول زخودم بیخود کن بیخود چو شدم زخود بخود راهم ده
الهی ضعیفان را پناهی،قاصدان را بر سر راهی،مومنان را گواهی،چه عزیز است آنکه توخواهی.
الهی،مخلصان به محبت تو مینازندوعاشقان بسوی تو میتازند،کار ایشان تو بساز که دیگران نسازند،ایشان
را تو نواز که دیگران ننوازند.
یا رب زکرم بحال من رحمت کن بر این دل ناتوان من رحمت کن
در سینه دردمند من راحت نه بر دیده اشکبار من رحمت کن
الهی مکش این چراغ افروخته را و مسوز این دل سوخته را و مدر این پرده اندوخته را و مران این بنده
سرکوفته را .
الهی صبر از من رمید و طاقت من شد سست ، تخم آرام کشتم بیقراری رست ؛ نه خرسندم نه صبور ، گه مهجورم و گه رنجور.
الهی فراق کوه ها را هامون کند ، هامون را جیحون کند ،جیهون را پر خون کند ، دانی که با این دل ضعیف چون کند؟
الهی حاجت بسیار داریم و بر همه چیز توانائی. آنچه میخواهیم میتوانی که به این بنده گان برسانی و از شر آفات زمان برهانی ، ای رحمت تو دستگیر ما و ای کرم تو عذر پذیر ما ، ای داننده هر حالی و شنونده هر شکوائی ، ای مجیب هر خواننده و ای قریب هر داننده
بنمای رهی که ره نماینده تویی
بگشای دری که در گشاینده تویی
فرازی از مناجات نامه خواجه عبد الله انصاری (با اجازشون یه کمکی هم دست بردیم)
سلام و عرض ادب و ارادت دارم خدمت تک تک عزیزانی که وقتشون رو برای مطالعه وبلاگ خودشون گذاشتن. ببخشید که در آخر متن تازه سلام کردم .واقعیتش دیدم بی ادبیه بالا دست مناجات حضرت خواجه بخواهم مطلبی از خودم بنویسم .مگه نه؟
به سارینای عزیزم هم عشق پاکم و جاودانم رو مجدد میرسونم و میگم : ای نماینده عشق آسمانی من در زمین ای تنها عشق جاوید من ؛ این بامداد نیز چون این 6 ماه بیدار به عشق تو نشسته ام و به قول شاعر:
روز و شب خوابم نمی آید به چشم غم پرست بسکه در بیماری هجر تو سوزانم چو شمع
عزیزم به همین شب های عزیز و مبارک رمضان قسم میخورم و سوگند یاد میکنم که بهت دروغ نمیگم و کلک نمیزنم (آخه مگه من میتونم به کسی کلک بزنم ؟ اونم به تو تنها عشق زمینی من هستی و میمونی برات یه خورده درد دل دارم تو دنباله مطلب بخون . اگه تو نخونی من با کی باید درد دل کنم ؟
عرشیا نشاط ساعت 3 بامداد دو شنبه اول آبانماه
(راستی امروز سر برجه و ... شلوغ خواهد بود .دعا کن که کم نیاورم دوباره .با این وضع خواب و روحیه ام)